چند تا صدا ( تنها ... می ماند ) هی تو گوشم، تو فکرم می پیچه. تمرکزمُ بهم می زنن این صداها و منُ مجبور میکنن که بلند شم برم سراغ یه کاغذ؛ برم سراغ یه دنج رها؛ یه سکوت توپُّ و البته یه خودکار. شروع کنم به نوشتن. اما حس این که با نقطه ـ ویرگول و کاما و نقطه و کلمه ـ با همه ی اینا باهم ـ بازی کنم، ندارم ...
سلام. دوست خوبم .از مطالب خوبتون استفاده کردم. مایلم به وبلاگ باحال شمالینک بدم اگه خودتون قبول کنید. راستی توی یه مشکل اساسی گیر کردم. حکایتش توی وبلاگمه ! می تونید کمکم کنید!