تُــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــف به ...

شما مست
نگشتید
          از این ...
باده نخوردید
چه دانید ؟
چه دانید ...
که ما در
چه شکاریم !


تا حالا شده با یه گاو با همه ی متعلّقاتش ( ون ) و همه ی محتویاتش ( ون ) حرف بزنین ؟! با یه خر چه طور ؟ با بچّه هاش (شون ) شون چه طور ؟ به هر حال ... چی بگم!وقتی با یه گاو حرف می زنی (ین) مثانت درد می گیره.به هر حال باید دقّت داشت که طویله در داشته باشه و اساسآ تعداد اونا زوج باشه.
به هر حال باید یه کودی هم به زمین خدا برسه ...
راستی ؛ در فکر تو بودم.
یه چیزی یا یه چیزایی،یه کسی یا یه کسایی ذهنمُ قلقلک میدن.منم اگه در دسترس لمس باشه مال اونا رو قلقلک میدم ...
( حرومزانه چه صدایی داره ... من از تو دوری ... )
به هر حال ...
تُف...
تُـــــــف
تُف به ...
به زمینش (شون )
(وعده کردی وعده کردی لب لعلت را ببوسم ...)



به خاطر یه دوست یا بهتر بگم یه دوست خوب یا اگه یه کم جسارت قرض بگیرم از کسی یه رفیق می خوام یه نقل قولی از فروغی بیارم :
شوق پرواز توی ابرا ...
سوی جنگلای دور ...
نظرات 1 + ارسال نظر
من جمعه 30 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 06:28 ب.ظ

سلام
اینم شد وضع آپ دیت کردن داداش
شصت بار سر زدیم و خبری نبود
د بجنب لامصب
چقد میخوابی؟
البت مجبورم کرد این دو کلوم نظر رو بنویسم !
تمام.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد