ـــــــ بر خیز ز خواب تا شرابی بخوریم
زان پیش که از زمانه تابی بخوریم
کاین چرخ ستیزه روی ناگه روزی
چندان ندهد زمان که ابی بخوریم
ـــــــ برخیزم و عزم باده ی ناب کنــــــــــم
رنگ رخ خود به رنگ غتاب کــــنم
این عقل فضول پیشه رامشتی می
بر روی زنم چنانکه در خواب کنـم