اری
شکسته دل و تنها
،
خسته و گُم
در اندیشه ی اینم
بـــــــــــــــــــــــاز :
باز امدم ز راه ، پریشان و دل شکار
رنجیده پای و خسته تن و زرد روی و سرد
در سر هزار فکرِ غم و راهِ چاره هیچ
در سر هزار سازِ فکر و در تن ، هزار خاکِ راه
در سر هزار فکرِ یار و ...
امّا اه ...
و بی اختیاری اهی دیگرست
از پس اهی.
عالی