زان مٍی که حیات جاودانییست بخور / سرمایه ی لذّت جوانی است بخور

لحظه ی دیدار :
لحظه ی دیدار نزدیک ست.
باز من دیوانه ام ، مستم.
باز می لرزد ، دلم ، دستم.
باز گویی در جهان دیگری هستم.


های ! نخراشی بغفلت گونه ام را ، تیغ !
های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست !
و ابرویم را نریزی ، دل !
- ای نخورده مست -
لحظه ی دیدار نزدیکست.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد